با توجه به نتیجه تحقیقاتی که تاکنون بعمل آمده هنوز مورخین به طور قطع به این باور نرسیده اند که بشر کی و در کجا و تحت تاْثیر کدام عامل و به چه صورت رو به تمدن گذارده است.
اما در سال ۱۹۴۱ میلادی با کشف غاری در شمال ایران در نزدیکی بهشهر که آن را غار کمربند مینامند بعضی از مورخین به نتایج بسیار خوبی دست یافتند.
N.J.Berrill که یکی از اساتید زندگی شناسی می باشد در کتاب خود دراین باره چنین می نویسد:
دریای مازندران در قلب قاره های اروپا و آسیا واقع شده و حوضه این دریا از حیث موقعیت جغراقیائی یکی از مهمترین و جذاب ترین نواحی دنیاست و در عین حال امروز یکی از گمنامترین.
هنگامی در همین حوضه دریای مازندران اتفاقات مهمی رخ داد که با تغییرات در آب و هوا توام گشته، بقدری در سرنوشت بشر اثر بخشید که نتیجه ها و دنباله های آنرا تا امروز مشاهده میکنیم. حوضه همین دریا را بعنوان مثال میتوان بمحور چرخ دنیا تشبیه کرد زیرا از خشکی به اروپا و افریقا و هند و شمال شرقی آسیا راه دارد و حدود ده هزار سال پیش از لحاظ جغرافیایی نسبت بمحل سکونت کلیه جامعه های کوچکی که درآن زمان در تمام دنیا بوده است مرکزیت داشت. بر اثر همین مرکزیت هر تغییر یا تحولی که در حوضه این دریا رخ میداد دیر یا زود حتی به مردمی سرایت میکرد که در اقصی نقاط دنیای مسکونی امروز زندگی میکردند.
در حدود ۱۱ هزار سال پیش هوا خیلی گرم شد و قسمت عمده ای از رودخانه های یخ که در کوهستانهای اسکاندیناوی و کوههای اروپای مرکزی و سلسله جبال هیمالیا و هندوکش و پامیر وجود داشت آب شد.
دریای مازندران مانند صد و پنجاه میلیون سال تا پنجاه میلیون سال پیش که جز یکی از اقیانوسها بوده و به سایر اقیاتوسها راه داشته است پس از آب شدن یخها در حدود ده هزار سال پیش از سمت مغرب به دریای سیاه متصل و از طرف شرق به کوههای افغانستان و ماورأ رود سیحون رسید و از شمال در دو طرف رود ولگا تا نزدیکی اقیانوس شمال امتداد یافت.
کاوشهائیکه در غار کمربند بعل آمده تغییرات متوالی آب و هوا و وضع زندگی اهالی این نواحی را بخوبی روشن مینماید.
در پائین ترین طبقه این غار استخوانهای سگ ماهی کشف شده که به ۱۰۶۰۰ سال پیش تعلق دارد، پس در حدود ۱۰۶۰۰ سال پیش هوای این ناحیه ملایم بلکه گرم بوده و عصر یخ به پایان رسیده و باران نیز زیاد شده.
در طبقه بالاتر آثاری کشف شده که زمان آنها در حدود ۹۶۰۰ سال پیش برآورد میشود این آثار دلالت میکند که این ناحیه هنوز در تصرف مردمی بوده است که نوع زندگی آنها عصر حجر قدیم بوده است و از راه شکار زندگی میکرده اند ولی بجای استخوان سگ ماهی استخوان غزال یافت شده که میتوان احتمال داد که آب و هوا اندکی خشک تر یا کم باران شده بود.
در طبقه سوم که زمان آن در حدود ۸۶۰۰ سال پیش برآورد شده است تعداد خیلی زیاد استخوان بره و بزغاله کشف شده که مسلما اهلی بوده اند. بعلاوه آثاری از استخوانهای گراز همچنین سفال ساده و داس سنگی نیز در این طبقه وجود داشت.
در چهارمین طبقه که زمان آن ۸۰۰۰ سال پیش برآورد شده است آثار گوسفند و بز و خوک اهلی کشف شد و داس سنگی برای درو کردن، همچنین آثار سفالهای تازه.
وجود آثاری از داس سنگی و حیوانات اهلی و از ظروف سفالین به نحو خیلی واضح دلالت می کند که بین ۹۶۰۰ سال پیش و ۸۶۰۰ سال پیش انقلابی در طریقه تامین معیشت این مردم بوقوع پیوسته و این مردم کشاورزی و پرورش حیوانات اهلی و صنعت سفال سازی را شروع کرده بودند.
در هیچ نقطه دیگری از دنیا نیز تاکنون آثاری کشف نشده است که بوجود کشاورزی و دامپروری و ساختن ظروف سفالین دلالت کند و از آثار غار کمربند قدیمی تر باشند.
مدارکی هم که تائید میکنند همین ناحیه پرورشگاه زندگی نوینی بوده است که اکنون عنوان عصر حجر به آن اطلاق میشود. وجود انواع حیوانات و نباتات پرورش یافته و اهلی شده شاهدهای زنده و زبان گویائی است در تأیید این حقیقت که عصر حجر جدید و نوع زندگی نوین در همین ناحیه طلوع کرد و کشاورزی و پرورش حیوانات اهلی و ساختن ظروف سفالین هر سه در همین نقطه شروع شد.
همچنین هرتسفلد معتقد است که ساکنین ایران را قبل از رسیدن ایرانیان می توان زیر عنوان کلی کاسپین که دریای خزر بنام آنهاست جمع نمود.
هرتسلفد در مورد کاسپینها چنین مینویسد:
از روی پاره ای قرائین محکم میتوان نتیجه گرفت که کاسپینها در هزاره های پنجم و چهارم پیش از میلاد کشاورزی میکردند و بنابراین قرائین معتقد است که این مردم نخستین کشاورزان جهان بوده اند و همانطور که در قسمت دامپروری و کشاورزی اشاره شد کشاورزی از سرزمین آنها به بخاکهای رسوبی رودخانه های سند و سیحون و جیحون و دجله و فرات رسیده است.
بین هفت تا هشت هزار سال پیش مراکز روستانشین در چند نقطه از ایران، در سیالک نزدیک کاشان و در اطراف جلگه مرودشت و در فاصله کمی از شوش، قدیمیترین شهر موجود دنیا، وجود داشته است.
از روی یک قسمت از آثار سیالک، که گمان میرود مربوط به هزاره چهارم پیش از میلاد باشد، پیدا شده است که اهالی آنجا به بافندگی و کارکردن با فلزات و استعمال مهر پی برده و شاید چرخ گوزه گری را نیز اختراع نموده بودند.
گروسه مینویسد:
در سفالهای نقاشی شده، ایران نه تنها نقش عامل مرکزی را ایفا نموده بلکه تقدم تاریخی دارد و کاوشهای مرگان فرانسوی در شوش نشان میدهد که جنوب ایران یکی از قدیمیترین مراکز سفالهای نقاشی شده است.
همچنین ایران نخستین سرزمینی است که در آن مردم به استخراج و استعمال فلزات پی برده اند. برنزهای مشهور بلرستان اهمیت ایران را بعنوان یک مرکز فلزکاری در خاورمیانه باستان بطور روشن نشان میدهد.
پس میتوان چنین نتیجه گرفت که بیشتر مورخان با نظر هرتسفلد مبنی بر این که نقش فلات ایران در آغاز بوجود آمدن تمدن در هزاره چهارم و پنجم موثربوده است، موافق هستند.
منبع: آفتاب
http://www.aftabir.com